دوستان و خدمتگزاران
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/7/22:: ساعت 5:31 عصرسلام.
«از امام جواد -علیه السلام- پرسیدم:
برای دوستان و خدمتگزاران شما چه اجر و پاداشی است؟
حضرت فرمود: غلام امام صادق -علیه السلام-
روزی مشغول نگهداری مرکب امام بود که گروهی از اهل خراسان به دیدن حضرت آمدند.
یکی از آنها به غلام گفت:
از امام بخواه که مرا بهجای تو به خدمتکاری قبول کند تا من غلام او باشم
و در عوض تمام دارایی من مال تو باشد.
غلام پذیرفت و نزد امام رفت و جریان را برای امام تعریف کرد.
حضرت صادق -علیه السلام- فرمود: اگر تو از خدمتگزاری ما سیر شدهای
من قبول میکنم و چون مدت زیادی همراه ما بودی نخست نصیحتی میکنم،
آن وقت اختیار با توست.
بدان چون روز قیامت شود،
رسول گرامی اسلام -صلیاللهعلیهوآله- به خدا تمسک میجوید
و امیرمؤمنان -علیه السلام- به پیامبر اسلام -صلیاللهعلیهوآلهوسلم-
و امامان -علیهم السلام- به امیرمؤمنان -علیه السلام-
و شیعیان و دوستداران ما به امامان -علیهم السلام- متوسل شده
و داخل جایگاه آنان میشوند.
غلام از شنیدن این سخن، رو به حضرت کرد و گفت:
در خدمت شما میمانم و آخرت را بر دنیا اختیار میکنم.»
*
بعضی منابع اینترنتی این ماجرا: + و + و + و + و +
**
ما چه دعایی باید بکنیم؟
یا علی
- - - - - -
+ دعای جناب «نفحه»:
«ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم / غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی / تا طبیباش به سر آریم و دوایی بکنیم»
اللهم عجل لولیک الفرج
+ دعای جناب «رهسپار»:
«حتماً این قصه یه نکتهای داره که ازش بیخبرم.. برای همین هم هست که دوست ندارم جای اون غلام باشم.. درعوض دوست دارم جای یکی از یاران دانشمند امام صادق(ع) باشم، تو نقطهای که میتونه خیلی دور از ایشون باشه.. و بیاموزم علم ایشون رو به تشنگان کمبهره و آرزومند.. و همینکه دریچه معرفتام از علم ایشون گشوده شده برای تمام دنیا و آخرتام کافی باشه..
و این اتفاق از خوشبختی دنیای من ذرهای نکاسته باشه.. که وقتی عشقی در دل هست، از دنیا و آخرت -هیچیک- بهنفع دیگری کم نمیشه.. و در عشق نقصان به هیچ طریقی راه نداره..»
بله، اول بگم که متن رو با فرمایش حضرتشون بدون اصلاح در دو نقطهها (که بهنظر من از نظر دستوری اشتباه است) آوردم. اما بعد،
نکتهی این قصه ظاهراً همون سؤال از حضرت جواد(ع) است؛ اجر و پاداش «دوستان و خدمتگزاران». حالا یه «دوست و خدمتگزاری» غلامه، دیگری «یار دانشمند». اگر شما فکر میکنید دومی باارزشتره، پس لابد در قضیه: «شیعیان و دوستداران ما به امامان -علیهم السلام- متوسل شده و داخل جایگاه آنان میشوند.» توسلشون قویتر و جایگاهشون رفیعتر خواهد بود.
اما از اون عبارات «و این اتفاق از خوشبختی دنیای من ذرهای نکاسته باشه..» به بعد، اعتراف میکنم که بنده ازشون سر در نمیآرم و نمیدونم منطقشون چیه.
در ادامه ایشون فرمودند که:
«غلام گفته که در خدمت شما میمانم و دنیایام را بر آخرت ترجیح میدهم. اما به اعتقاد من در خدمت امام ماندن هم دنیاست هم آخرت! این رو به عنوان یک شعار نمیگم، بلکه وقتی عشقی در دل هست، با اون همراهبودن دنیا و آخرت نمیشناسه.
در قسمت اول هم منظورم به این بود که غلام امام بودن، ممکنه در هیئت ظاهری یک غلام نباشه، اما وقتی کسی همه زندگیاش رو در راه آرمانهای اماماش صرف میکنه، گویی غلام حلقهبهدوش اون امامه؛ و هرچهقدر بهتر این وظیفه رو انجام بده، بیشتر غلام محسوب میشه!
و اگر دانشمندبودن رو انتخاب کردم، برای این بود که بهنظرم رسید بهترین راه حلقهبهگوشیه.»
حرف حقی است. این بحث هم بیشتر برای تبیین خواننده است.
مهم اینه که آدم در زمره «دوستان و خدمتگزاران» حضرات معصومین بهحساب بیاد. حالا هرکسی از راهی.
در مورد این غلام هم تحلیلها مختلفه. بعضیها میگن بامعرفت بوده که چنین کرده، بعضیها میگن بیمعرفت بوده و اگر ما بودیم چنین و چنان. حتی نقلها هم کمی اختلاف داره که قضاوت رو در مورد شخص ایشون سخت میکنه.
خدایا، بهحق این شب جمعه ما رو از زمرهی «دوستان و خدمتگزاران» معصومین قرار بده.